حالش خوب نبود. فشار کار، مریضش کرده بود .
اصرار مى کردم که مرخصى بگیر، استراحت کن. یا برویم مسافرت. براى سلامتیت خوب است .
اولش قبول نمى کرد.امّا بالأخره راضى شد مرخصى بگیرد و برویم مسافرت.
هرجا مى رفتیم، فکر و ذهنش جبهه و جنگ بود.
آن قدر که دیگر زده شدم. گفتم «جنگ که تموم شد، چرا ولش نمى کنى؟»
گفت «هرچى داریم، از جنگ داریم».
نمى دانم که چه شد که پایش راکرد توى یک کفش که برویم شلمچه; همان مرخصى چند روزه را.
گفت :«وقتى مى رم شلمچه، یاد دوستام مى افتم. خیلى خاطره دارم.»
قبول کردم .خانوادگى رفتیم شلمچه.
خاطره شهید صیاد شیرازی از زبان همسر
روزی امام حسن علیه السلام به فرزندان و بستگان خویش فرمود: «انی اموت بالسم; من با سم به شهادت میرسم.» اهل بیت ایشان پرسیدند: چه کسی به شما سم خواهد داد؟ فرمودند: «جاریتی او امراتی ; کنیزم یا همسرم.» به او عرض کردند: «اخرجها عن ملکک علیها لعنة الله; او را - که لعنتخدا بر او باد - از ملک خویش خارج سازید.»
امام علیه السلام فرمودند: «هیهات من اخراجها و مُنیتی علی یدها; هرگز چنین نمیکنم و حال آنکه آرزوی من به دست او محقق میشود». «ما لی منها محیص و لو اخرجتها ما یقتلنی غیرها کان قضأ مقضیا و امرا واجبا من الله; مرا گریزی از این شهادت نیست و اگر او را خارج کنم کسی غیر از او نیست که مرا بکشد [درحالی که] شهادت من قضای حتمی و امر واجبی از ناحیه خداوند است.»
چند روزی از این خبر نگذشته بود که معاویه (لعنةالله علیه) همسر آن حضرت را فریب داد و به واسطه او، آن حضرت را به شهادت رساند. امام علیه السلام درهنگام شهادت به همسرش چنین فرمود: «یا عدوة الله! قتلتنی قاتلک الله اما والله لاتصیبن منی خلفا و لاتنالین من الفاسق، عدو الله خیرا ابدا; ای دشمن خدا! تو مرا کشتی، خدا تو را بکشد، آگاه باش که به خدا سوگند! از من فرزندی باقی نخواهی گذاشت و از [معاویه] فاسق و دشمن خدا به تو خیری نخواهد رسید.»
روزگاریست همه عرض بدن میخواهند
همه از دوست فقط چشم و دهن میخواهند
دیو هستند ولی مثل پری میپوشند
گرگهایی که لباس پدری میپوشند
آنچه دیدند به مقیاس نظر میسنجند
عاشقی را همه با دور کمر میسنجند
خب طبیعی ست که یک روزه به پایان برسد
عشقهایی که سر پیچ خیابان برسد
سلام ببخشید چند وقت نبودم به لطف امام حسین بازم محرم و دیدم و با همه عزاداراش همنوا شدم که:
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع...
کاش همیشه حسینی بمونیم و مزه زندگی واقعی و سعادتمند و بچشیم
سلام به همه عزیزان فردا روز عرفه است . روزی که همه جامونده های از ماه رمضان میتونن دوباره بیان و با خدا آشتی کنن. خدا همیشه با ما دوسته و منتظر بنده های فراری از در خونه اش.یادش به خیر دوسال پیش مشهد امام رضا بودیم . خیلی با صفا بود. سال گذشته هم قم . امسال نمیدونم چطور میشه ولی از خدا میخوام که باز هم کمکم کنه و بتونم با دعای شیرین امام حسین علیه السلام با خدای خوبم آشتی کنم و بنده خوبی براش باشم. از همه دوستانم هم التماس دعا دارم.